کتاب سایه باد کارلوس روئیس سافون PDF برای شما دوست داران علم و دانش در دیجی جزوه آماده شده است.کتاب «سایه باد» رمانی نوشته **کارلوس روئیث ثافون** است که نخستین بار در سال 2001 به چاپ رسید. این داستان در **بارسلونا** و در دهه 1950 رقم میخورد و به بررسی موضوعاتی چون عشق، راز، و تأثیر ادبیات بر زندگی انسانها میپردازد.
در بخشی از کتاب سایه باد کارلوس روئیس سافون
از دور، میتوانستم نیمرخ دون گوستاوو بارسلو را در کنار یکی از پنجرهها تشخیص دهم که به منظرهی بیرون، شاید ساختمانی قدیمی در آن سوی محوطهی کتابخانه، خیره شده بود. با وجود گرمای شدید، همان لباس آراستهی سنتی ضخیمی که همواره به واسطهاش خودنمایی میکرد بر تن داشت و عینک یکچشمیاش در آن تاریکی نسبی، مثل سکهای بر صورتش میدرخشید و در کنارش دختری ایستاده بود که پیراهنی زیبا و یکدست سفید از جنس آلپاکای اعلا بر تن داشت. سیمای دخترک از آن فاصله درست شبیه به تصاویری بود که از فرشتگان در ذهنم داشتم. بارسلو با شنیدن صدای قدمهایم رو برگرداند و با چشمهایی ریزشده مسیر حرکتم را دنبال کرد. وقتی به نزدیکیاش رسیدم گفت: «اسمت دانیِل بود، درست میگم؟ کتاب را با خودت آوردی؟ با تکان دادن سر به هر دو سؤالش پاسخ مثبت دادم و وقتی پیشنهاد کرد روی صندلی در کنار او و همراه اسرارآمیزش بنشینم، دعوتش را پذیرفتم. بارسلو مدتی بیآنکه توجهی به حضور من نشان دهد با لبخندی آرام به روبرو خیره شده بود. دیگر امیدی نداشتم مرا به آن بانوی سفیدپوش معرفی کند. با تمام وجود میخواستم بدانم او کیست، با این حال بارسلو طوری رفتار میکرد درست مثل اینکه آن دختر وجود خارجی ندارد و هیچیک از ما وی را نمیبینیم. سعی کردم از گوشهی چشم به بانوی سفیدپوش نگاه کنم. در حقیقت از نگاه مستقیم به آن چشمهایی که سرگردان به ناکجاآبادی در افق خیره شده بودند واهمه داشتم. پوست صورت و دستهایش پریدهرنگ بودند و تقریباً براق. در چهرهی زیرکش نشانههایی از استحکام و صلابت دیده میشد و موی درخشان سیاهش که در بالای سر محکم بسته شده بود به قطعهسنگی نمناک شباهت داشت. طراوت چهرهاش نشان میداد که حداکثر بیش از بیست سال نداشت، اما نوعی پختگی و تسلط در رفتارش دیده میشد که هر نوع قضاوتی دربارهی سِن او را غیرممکن میکرد. شاید او هم مثل مانکنهای عروسکی پشت ویترین مغازهها به دام جادوی جاودان جوانی افتاده بود تا نمایشدهندهی چیزی باشد که از وی انتظار میرفت.
درباره کتاب سایه باد کارلوس روئیس سافون
**دنیل سمپر**، فرزند مردی کتابدار که همسرش را از دست داده، در سن ده سالگی رمانی به نام **«سایه باد»** اثر **جولیان کاراکس** را پیدا میکند. این رمان اثری کمیاب است و نویسندهاش ناشناخته باقی مانده است. شایعاتی درباره مردی با ظاهری عجیب به گوش میرسد که مشغول سوزاندن تمام نسخههای این رمان بوده است. این مرد خود را **«لائین کوبرت»** مینامد، نام شیطان در یکی از رمانهای **کاراکس**. با بزرگ شدن **دنیل**، شیفتگیاش نسبت به **کاراکس** اسرارآمیز او را با شخصیتهای مختلفی آشنا میکند که هر یک رازهایی در سینه دارند. این شخصیتها به تدریج در زندگی **دنیل** نقش مهمی ایفا میکنند و او را در مسیر کشف حقیقت یاری میدهند. همزمان با تلاش **دنیل** برای گشودن رازهای زندگی **کاراکس**، شباهتهای ترسناکی میان زندگی خودش و **کاراکس** شکل میگیرد که این موضوع تنش و هیجان داستان را افزایش میدهد. رمان «سایه باد» به بررسی موضوعاتی چون عشق و فقدان، تأثیر ادبیات بر زندگی و جستجوی هویت و حقیقت میپردازد و خواننده را به تفکر درباره ارتباطات انسانی و تأثیرات عمیق ادبیات و هنر بر زندگی روزمره و سرنوشت افراد وامیدارد. این کتاب با نثر زیبا و داستانی پیچیده، خواننده را به دنیایی از رازها و ماجراجوییها دعوت میکند و به عنوان یکی از آثار برجسته ادبیات معاصر شناخته میشود.
کتاب سایه باد کارلوس روئیس سافون برای چه کسانی مناسب است؟
داستان **سایه باد** در شهر **بارسلونا** میگذرد؛ زادگاه کارلوس روئیث ثافون. او معتقد است که این شهر فضایی اسرارآمیز، رمانتیک، گوتیک و مسحورکننده دارد و خیابانهای پیچدرپیچ آن، بهترین مکان برای توصیف هزارتویی است که دانیل در آن گرفتار شده. بارسلونا در این کتاب روح دارد و به حرف میآید و نقش مهمی در زندگی شخصیتها ایفا میکند، درست مانند لندنی که **چارلز دیکنز** در کتابهایش خلق کرده است. کارلوس روئیث ثافون دربارهی داستان خلق کتابش میگوید: «من میخواستم اثری بسیار خاص خلق کنم. بنابراین هر آنچه را که برایم مهم بود، در رمانم گرد آوردم و رمانهای بزرگ قرن نوزدهم را با عناصر روایی قرن بیستم ترکیب کردم تا تجربهای خواندنی برای مخاطبان امروزی پدید بیاورم.»
کتاب صوتی سایه باد
نقد کتاب سایه باد
مجموعه گورستان کتابهای فراموش شده
کارلوس روئیث ثافون
کتاب بازی فرشته
مطالعه بیشتر